به گزارش سینماپرس، در این نامه آمده است؛
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
آقای دکتر قاضی زاده هاشمی
با سلام
چندی پیش در یک برنامه ی پر بیننده تلویزیونی، به فردی به نام خانم اشکی تریبون داده می شود تا ماجرایی پر از تناقضات واضح علمی و عقلی را سرهم کرده و به وسیله ی این سناریوی احساس برانگیز ساختگی، به موضوع سلامت عمومی جامعه ایران ورود کند. این فرد بی هیچ تخصص و سواد مرتبطی، مخاطبان را به ارائه آموزش مسائل جنسی از سنین کودکی ترغیب کرده و آنان را برای پذیرش لزوم تزریق گسترده واکسن یکی از بیماری های مقاربتی به دختران و زنان ایرانی و کمک مالی به راه اندازی خط تولید آن توسط دولت، تهییج می کند.
به فاصله کوتاهی، شخص جنابعالی، به عنوان وزیر بهداشت در حرکتی نامعمول، ضمن تشکر از عوامل این برنامه، وظیفه ی «انجمن راه» را که اشکی یکی از اعضای آنست، «آگاهی بخشی» و «تامین نیمی از بودجه ی تولید واکسن این بیماری مقاربتی» اعلام کردید.
پس از آن بود که به دلیل جریحه دار شدن احساسات دینی مخاطبین روزه دار و متدین از ادبیات هنجارشکنانه و خلاف عرف این فرد و اظهارات سخیف و غیر تخصصی اش، سیل اعتراضات مردمی علیه میهمان این برنامه، سرازیر شد و پس از یک هفته، مجری برنامه رسماً اعلام کرد که موضوع برنامه ی اخیر به طور کلی توسط وزارت بهداشت پیشنهاد شده و بررسی علمی و تخصصی آن مستقیماً مربوط به این وزارتخانه بوده است و در این میان تنها از ما خواسته شده که مبلغ جمع آوری شده از مردم را زیر نظر آنها به انستیتو پاستور تقدیم کنیم.
در این خصوص برای ما پزشکان مشغول به خدمت در سراسر کشور، سؤالاتی مطرح شده که جهت دریافت پاسخ علمی، تخصصی و مستند از این وزارت، به بیان آن ها می پردازیم:
فردی که با مأموریت مستقیم و آشکار از جانب وزارت بهداشت به تبیین اولویتهای بهداشتی و سلامت مردم در این برنامه می پردازد کیست و آیا صلاحیت لازم جهت ورود در این مسئله را دارد؟
حقیقت این است که این فرد کوچکترین سررشته ای در تخصص پزشکی ندارد. چه شده که وزارت بهداشت که در همه ی زمینه های پزشکی به جد با اظهارنظر غیر متخصصین مقابله می کند، تبیین چنین اولویت مهم و استراتژیکی در حیطه سلامت مردم (واکسیناسیون) را به یک فرد غیر متخصص سپرده تا با ادعای هولناک شیوع قریب الوقوع یک بیماری جنسی -بدون توجه به اپیدمیولوژی و شیوع آن در کشور- و سوءاستفاده از آمار کشورهای غربی درباره ی رواج انواع انحرافات جنسی و اپیدمی بیماری های مقاربتی -که طبعا محصول سبک زندگی معیوب و فاسد آن جوامع است-، از سونامی سرطان در آینده ی ایران حرف بزند و موجب برهم زدن امنیت روانی زنان و دختران جامعه شود!؟
امنیت روانی ای که معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت چهار ماه پیش سعی بر ترمیم آن داشته و گفته بود: «در ایران نسبت به متوسط دنیا و کشورهای همسایه درصد سرطان بسیار کمتر است؛ بنابراین چیزی به نام سونامی سرطان در کشور وجود ندارد» نکته ی قابل توجه اینجاست که رئیس اداره بیولوژیک سازمان غذا و داروی کشور ضمن بیان اینکه نباید اجازه داد عده ای «تقاضای القایی» ایجاد کرده و با تبلیغات، مردم را به سمت مصرف بیرویه ی واکسن سوق دهند، اذعان کرده است در شرایطی که هنوز نتوانسته ایم برخی از برنامه های واکسیناسیون را که در طبقهبندی بیماریهای قابل پیشگیری، از اهمیت بالاتری برخوردار است پیاده کنیم، واکسیناسیون اچ پی وی که میزان شیوع و اهمیت آن در کشور ما به مراتب کمتر است، در اولویت قرار ندارد.
اما پرده ی دیگر ماجرا، پیشینه و مأموریت اصلی مهمان پر حاشیه ی برنامه ماه عسل است.
هرچند شاید عموم جامعه ندانند ولی هم ما و هم جنابعالی و معاونین وزارت متبوعتان به خوبی می دانیم که فرد مذکور و مجموعه ی تحت مدیریتش، چند سالی است که در سراسر کشور فعالیت گسترده ای در حوزه آموزش جنسی به کودکان و نوجوانان دارند و صرفا ظرف یک سال، ۲۷ سمینار و همایش آموزش جنسی برگزار کرده اند. این در حالیست که نه تنها محتوای آموزشی این مجموعه (مانند آموزش کتاب مستهجن «لک لکی در کار نیست») توسط هیچ نهاد مسئولی بررسی و تایید نشده که حتی پایگاه اینترنتی آن ها به خاطر در بر داشتن مطالب منافی عفت و غربی آموزش جنسی، فیلتر شده است.
چه شده که خود وزارت بهداشت، اینچنین و از چندماه قبل، پیگیر فراهم کردن تریبون تبلیغی برای این مجموعه ی معلوم الحال و متصل به نهادهای حاکمیتی غرب شده و شخص جنابعالی به عنوان وزیر بهداشت جمهوری اسلامی ایران، تمام قد خود را سپر بلای آنان کرده، به حمایتشان می پردازید؟ پشت پرده چیست که وزارت بهداشت، و شخص دکتر ایازی به عنوان معاون اجتماعی وزارت بهداشت، چندی قبل دست به دامن «اینفلوئنسرهای اینستاگرام» (افراد تأثیرگذار در فضای مجازی اینستاگرام) شده و بازیگر و طراح لباس و مدل و مربی شنا و یوگا را، در کنار یاسمن اشکی، به جلسه ای دوستانه دعوت کرده و از آنان می خواهد برای به ثمر رساندن یک «پروژه ی ملی»، تمام توان خود را به کار گیرند!؟
از آنرو که انتظار می رود برنامه های وزارت بهداشت کاملا مبتنی بر شواهد محکم علمی (evidence based) باشد و از آن جهت که ما پزشکان با بررسی متون و مقالات علمی، یافته ای موید اقدام اخیر نیافتیم لذا صراحتا از جنابعالی تقاضا داریم مطالعات معتبر بومی که بر اساس آن شیوع این بیماری و لزوم انجام گسترده و فوریت دار واکسیناسیون علیه آن استنباط شود را منتشر کرده و اولویت آن را لااقل برای همکاران خود، تبیین نمایید.
حقیقتا برای ما محل سوال است که با وجود حجم زیاد مشکلات اولویت دار رفع نشده در سلامت عمومی جامعه از جمله سنگینی هزینه های درمانی و بهداشتی برای عموم جامعه، خالی شدن صندوق های بیمه، از دسترس خارج شدن برخی داروهای مهم بیماری های خاص، افزایش چشمگیر آمار زوج های نابارور و عدم کوچکترین حمایتی از آنان در راه درمان، افزایش روزافزون داروهای خارج شده از پوشش بیمه و بسیاری مسائل از این دست، چگونه چنین مسئله ای تبدیل به یکی از اولویت های مهم وزارت بهداشت شده و اینگونه برایش انرژی و بودجه صرف می شود؟
تأسف بارتر اینکه وزارتخانه، در اقدامی بی سابقه، دست نیاز به سمت مردم دراز کرده و با تحریک احساسات آن ها با یک داستان کذب (که نیازمند پیگیری قضایی است و قطعا این پیگیری صورت خواهد گرفت)، برای یک پروژه ی غیرکارشناسی بهداشت عمومی، از عموم جامعه میلیاردها تومان اعانه جمع می کند!
جدای از مطرح شدن احتمال «سود مالی کلان» ذینفعانی خاص در ذهن عموم مردم آگاه جامعه، چه بسا بتوان پاسخ این سؤال را در تعهدات بینالمللی کشور در حوزه ی بهداشت و سلامت جستجو کرد:
آقای وزیر! همانطور که به خوبی مستحضرید، پس از پذیرش سند توسعه ی پایدار یا همان سند ۲۰۳۰ توسط دولت در مهرماه سال ۹۴، ایران متعهد شد تا در افق ۱۵ ساله در همه حیطهها از جمله بهداشت و سلامت، این سند تمدنی را با تمام ظرفیتهای موجود ملی به اجرا درآورد.
بر اساس هدف سوم این سند که مربوط به حوزه بهداشت و سلامت است، یکی از اصلی ترین اولویتها کنترل HIV است.
به همین دلیل، در اسفند ۹۴ برنامه چهارم استراتژیک مبارزه با ایدز توسط وزارت بهداشت به عنوان مجری اصلی برنامه، و با نقش آفرینی فعال نمایندگان سازمانهای به اصطلاح بین المللی از جمله سازمان بهداشت جهانی WHO، دفتر مقابله با جرم و موادی مخدر سازمان ملل در ایران UNODC، صندوق مشترک سازمان ملل متحد در زمینه ایدز UNAIDS، برنامه ایدز صندوق کودکان سازمان ملل متحد UNICEF، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد UNFPA و صندوق جهانی مبارزه با ایدز، سل و مالاریای سازمان ملل و حضور ۲۷ وزارتخانه و ارگان دولتی از جمله وزارت آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی (متولی مهد کودکهای سطح کشور)، وزارت ورزش و جوانان، صدا و سیما و... تدوین می شود.
و اما از اصلی ترین نقاط تمرکز چهارمین برنامه استراتژیک مبارزه با ایدز که برای ۴ سال (۹۴-۹۸) تدوین شده است:
اولاً آموزش مسائل مرتبط با ایدز به نوجوانان و جوانان (آموزش راه های انتقال از جمله راه جنسی و استفاده از کاندوم به عنوان روش پیشگیری) و ثانیاً حمایت از زنان و مردان در معرض آسیب (شامل زنان تن فروش و مردان همجنس باز) برای انگ زدایی و جلوگیری از تبعیض است. که با ذره ای توجه، مشخص می شود هردو مورد در تضاد آشکار با هنجارهای اعتقادی و فرهنگی جامعه ی ماست.
جالب است در مورد موضوع مقابله با ایدز که از نظر سازمانهای بین المللی جزء مهم ترین اولویتهای بهداشتی در کشورهای در حال توسعه است، کشور ایالات متحده که خود اصلی ترین عامل کاهش امید زندگی و ایجاد معلولیت (افزایش شاخص DALY ) در این کشورهاست، بیش از یک سوم کل کمکهای مالی جهانی با محوریت کنترل HIV را برای تحقق اهداف خود در کشورهای در حال توسعه بر عهده گرفته و برای مثال صرفا طی یک سال، ۱۵ میلیارد دلار برای مبارزه با HIV/AIDS هزینه کرده است.
جدا از بحث آموزش های جنسی به کودکان و نوجوانان به بهانه ی کنترل ایدز، به رسمیت شناختن، انگ زدایی و قبح شکنی از گروه های منحرف و مفسد جنسی از جمله زنان تن فروش و مردان همجنس باز نیز، یکی دیگر از اهداف پروژه AIDS/HIV است که به جد از سوی سازمان های بین المللی و در رأس آن آمریکا، در کشورهای در حال توسعه و از جمله در ایران در حال پیگیری است و شاهد مثال پیشرفت این پروژه در ایران (بر اساس چهارمین برنامه ملی استراتژیک کنترل ایدز) تأسیس دو مرکز مخصوص مردان همجنس باز با عنوان «مردان آسیب پذیر! » در دو استان، جهت پیشگیری از انتقال جنسی بیماری ایدز است. طبق برنامه ریزی وزارت بهداشت، بناست تعداد این مراکز، مبتنی بر نتایج حاصله، در سالهای بعدی گسترش یابد.
از سوی دیگر با نگاهی دقیق به سند ضمیمه ای معاهده ی ۲۰۳۰ با عنوان «آموزش برای سلامت و زندگی بهتر» (education for health and well-being) که در سال ۲۰۱۶ توسط سازمان بینالمللی یونسکو تدوین شده، مشاهده می شود که اولین استراتژی مقابله با HIV، لزوم آموزش جامع جنسی (Comprehensive Sexuality Education) به کودکان و نوجوانان عنوان شده است.
آقای وزیر! متاسفانه علیرغم حکم قاطع مقام معظم رهبری در مورد لزوم توقف اجرای سند فساد آور ۲۰۳۰، مسئولین دولتی تنها توقف اجرای این سند در بند چهارم آن یعنی آموزش(education) را اعلام کرده اند و جنابعالی و وزارت متبوعتان همچنان، در حال استفاده از تمام ظرفیتهای موجود در نظام (از جمله یک برنامه پر مخاطب تلویزیونی) جهت تحقق اهداف مغرضانه سازمانهای بینالمللی می باشید.
شاهد مثال دیگرِ اقدام وزارت بهداشت در آموزش گسترده ی مسائل جنسی طبق سند ۲۰۳۰، «آموزش ایدز در مدارس به دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان» در سراسر کشور توسط پرسنلِ خانه ها و مراکز بهداشت شهری و روستایی در سال ۹۵ و ۹۶ است که به دستور کتبی دکتر گویا، رییس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر این وزارتخانه صورت گرفته است.
مصداق دیگر،
راه اندازی باشگاههای سلامت نوجوانان موسوم به All-in توسط وزارت بهداشت است که از سال ۹۵ با نظارت یونیسف به عنوان ابتکار عمل ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا با هدف آموزش رایگان ایدز به کودکان و نوجوانان ۱۰ سال به بالا در استانهایی مختلف کشور ایجاد شده است. اما حقیقت اینست که محتوایی که این مراکز همه روزه به خورد فرزندان این مرز و بوم میدهند نه تنها آموزش مباحث جنسی، بلکه طبق پیگیری ها و رصد تیم های مختلف پزشکی و فرهنگی، ترویج علنی فحشا است.
همه ی این ها در حالیست که ۱- بر اساس مطالعات متعدد بین المللی، کل خاورمیانه کمترین شیوع HIV را در تمام دنیا دارد.
۲-به گزارش وزارت بهداشت در بهار سال ۹۵، الگوی راههای انتقال این بیماری بدین ترتیب است: ۶۷ درصد از طریق اعتیاد تزریقی، ۱۹ درصد از طریق جنسی (که غالباً همسر معتادان تزریقی بوده اند و نه روابط نامشروع)، ۱.۶ درصد مادر به جنین و ۱۲ درصد سایر راه های انتقال.
در واقع این اصرار عجیب به آموزش جنسی به بهانه ایدز در حالی است که تاکنون طبق آمارهای وزارت بهداشت از هر صدهزار دانش آموز، نهایتا ۴ نفر از طریق اعتیاد و رابطه جنسی به ایدز مبتلا شده اند.
تاسف آور آن که وزارت بهداشت در طرح درس نوین آموزشی در خصوص HIV برای ماماها و بهورزان کشور، آورده است که دیگر پایبندی به خانواده، راه در امان ماندن از ایدز نیست!
همه ی این اقدامات مخرب وزارت بهداشت در حالی است که مطالعات بسیاری در غرب نشان می دهند که آموزش های جنسی گسترده و بی پرده توفیقی در توقف فساد اخلاقی نداشته اند.
این مسئله نیز قابل توجه است که تا قبل از دهه ۱۹۶۰ در غرب فقط ۲ نوع بیماری مقاربتی شیوع داشت؛ اما بعد از انقلاب جنسی و رواج آزادی ها و بی بندوباری های جنسی، تاکنون تعداد این بیماری ها به بیش از ۲۴ نوع رسیده است. شواهد متعددی نشان می دهد این نسخه ی بی جوهره ی غرب، نه تنها علاج کاهش شیوع بیماری های جنسی نبوده، بلکه خود یکی از عوامل اصلی فراگیر شدن این بیماری ها در جامعه و کشیده شدن آن ها به سنین کودکی است.
آقای وزیر! حقیقتا متاسفیم که وقتی بابت اقدامات مخرب وزارت بهداشت در اجرای مخفیانه ی ۲۰۳۰ تذکر دادیم، با پاسخ خلاف واقع وزارت متبوع جنابعالی مواجه شدیم که: «به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی آموزش جنسی به دانش آموزان و افراد مجرد در دستور کار نبوده و نخواهد بود».
ما، جمع کثیری از پزشکان مشغول به خدمت در سراسر کشور، بی صبرانه منتظر پاسخ های کارشناسی، علمی، مستند و برآمده از حس مسئولیت پذیری جنابعالی هستیم.
طبق تاکید جمعی از پزشکان که امضاکننده نامه فوق هستند، اسناد ادعاهای مطرح شده موجود است.
ارسال نظر